حکایت دولت و فرزانگی

دوستان ونازنینان گرانمایه سالها قبل کتابی ،با نام دولت و فرزانگی خواندم ،این کتاب چنان تاثیر شگرفی درمن ایجاد کرد که اشگ گرمم را برگونه های خسته ام جاری ساخت .این کتاب مسیری را برایم ترسیم کرد که گویی سالها درخواب گران بسر می بردم مسیری روشن تر از آفتاب را به من نشان داد وحیفم آمد که این کتاب را به شما عزیزانی که در پی موفقیت هستید معرفی نکنم.

کتاب حکایت دولت و فرزانگی نوشته ی نویسنده ارجمند مارک فیشر می باشد. کتاب حکایت دولت و فرزانگی اثری جاودانه و کم ‌نظیر در زمینه ثروت ‌سازی، رشد و توسعه فردی است. نوع و روند پیشروی این کتاب و درس‌هایی که به مخاطب می‌دهد در قالب داستانی در دسترس است وهمین قالب داستانی باعث شده است که جذابیت این کتاب انگیزشی و فوق‌العاده چندین برابر شود. درواقع این کتاب یکی ازبهترین کتاب‌‌های انگیزشی می‌باشد که روایت داستانی دارد و درباره‌ی ثروتمند شدن یک جوان است ، سرنوشت جوانی را بیان می دارد که در کار و زندگی مستاصل و پریشان شده بنابراین پیش عمویش می رود تا از او کمک و راهنمایی بگیرد وعمویش او را به شخصی بنام دولتمند آنی معرفی می کند که در روستایی زندگی می کند،جوان پرسان پرسان او را پیدا می کند و با کشاورز پیری روبرو می شود که درباغ ویلایی بسیار زیبا وبزرگ با خدمتکاران و نگهبان وآشپززندگی میکرد.جوان تعجب می کند وکشاورز با جوان قرارهایی می گذارد و شروع به یاد دادن فوت و فن دولتمند و متمول شدن به او می کند …

این کتاب بیشتر بر تمرکز بر هدف،ذهن ثروتمند،نفوذ کلام،ضمیر ناخوداگاه،ایمان به هدف،خواستن واسرار ثروت نوشته شده.

چون کتاب بسیار راهگشا است توصیه میکنم حتما این کتاب را چند بار بخوانید .در این مقاله من تلاش کرده ام تا نکات کلیدی و ارزشمند کتاب را برای شما عزیزان بیاورم .امید که شما هم بمانند آن جوان به دولتمندی و ثروت آنی دست یابید.

افرادی که صبر می کنند تا اوضاع و شرایط عالی از راه برسند هرگز کاری را به انجام نمی رسانند بهترین شرایط و موقعیت ها همین حالاست. دست به خطر بزن وریسک کن چون ابتدای موفقیت توست.

اگر میخواهی دولتمند شوی باید دست بکار شوی و شرع کنی ،نترس.

هزار درصد معتقد باش که میتوانی متمول و پولدار شوی.

در کارهایت احتیاط و هوشمندی بخرج بده.

نبوغ در سادگیست درآغاز شک وتردید خواهید داشت اما به تدریج زمان که بگذرد و دولت بطور مغناطیسی وغیر منتظره ترین شکل بسوی شما جذب خواهد شد فهم وادراکش را درک خواهید کرد ومن دقیقا با همه قلبم همین امید را داشته ام / فهم و ادراک / که بوسیله ایمانمان صاحب همه چیز شده ایم.

 پولی را که می خواهی را دقیقا روی کاغذ بنویس. جادوی هدف خواستن تعیین مقدار ونوشتن هدف وتعیین وقت برای رسیدن به آنست. اگر ندانی چه میخواهی به کجا میروی و چقدر میخواهی هرگز به آن نخواهی رسید.

آنچه مردم از آن بیخبرند اینست که زندگی دقیقا همان چیزی را به ما می دهد که از او خواسته ایم پس زیاد بخواه ودقیقا مشخصش کن اگر  نه انچه را بدست بیاوری نامشخص و درهم وبرهم خواهد بود.

معمولی ترین اشتباه آدمها اینست که وقتی از آنها پرسیدی چه چیزی می خواهی ؟ نمیدانند چه چیزی میخواهند و حتی برای آن تصور ی هم نمی کنند.

اگر چیزی نخواهید چیزی بدست نمی اورید. نام این کارکردن با خویشتن است..

بدان که همه ی رویدادهای زندگیت آیینه ایست که اندیشه هایت را باز می تاباند.

زندگی در واقع همان چیزیست که اندیشه هایت را باز می تاباند.

در واقع زندگی همانگونه ای است که تصورش را می کنی،هر چیز که برایت پیش بیاید محصول اندیشه  ها و تفکرات توست.

اگر میخواهی زندگیت را تغییر دهی ! باید از تغییر اندیشه هایت شروع کنی.که بسیاری از افراد عقل گرا ،لجوجانه این اصل را رد کرده اند و بجایی هم نرسیده اند. وبر عکس بسیاری از انسانهایی که کارهای بزرگی را انجام داده اند،همواره مخالفت های جدی متفکران خرد گرا را نادیده گرفته اند وشاهکارهای بزرگ همیشه توسط کسانی آفریده شده اند که به قدرت ذهن ایمان داشته اند.

رم که یک شبه ساخته نشده است. در درون هر شخصی یک شهر رم وجود دارد،آنچه حیرت انگیز است اینست که باید رم درونت را کشف کنی و شروع به ساختن آن بنمایی .اندازه شهر تو به اندازه تفکر و درون خودت بستگی دارد که بخواهی چقدر بر گستره این شهر بیفزایی واین تنها آغاز کار است.

بزرگترین مانع کامیابی مانع ذهنیست،حد ومرزهای ذهنی ات را بگستران ،محدودیت هایت را منفجر کن ،اوضاع زندگیت چنان متحول خواهد شد که گویی سحر وجادو رخ داده است.حد ومرزهای تصورات وخواسته هایت را بالا ببرودرونت را تقویت کن افراد موفق از این فن آگاه شده اند وبه رشد خود ادامه داده اند.

راز هر هدف آنست که هم جسورانه باشد وهم قابل دسترس ومعقول.از رویا پردازی ذهنیت نترس .رویای ذهنی تو باید آنقدر قوی وبزرگ باشد که مردم را از این اقدام تو به خنده وادارد.

به خاطر داشته باش مادامیکه به آرمان دولتمند شدن خو نگرفته ای و مادامیکه این آرمان بخشی از زندگی ودرونی ترین اندیشه هایت نشده است،هیچ چیز نمی تواند به تو کمک کند تا دولتمند و متمول شوی.

مانع عمده نرسیدن به دولت و مکنت ! ندانستن این راز است ویا دانستن وبکار نبستن آنست ویا اینکه صادقانه خود را مجاب کنی که اگر بخواهی هم نمی توانی دولتمند شوی.

هر چه منش انسان نیرومندتر باشد اندیشه اش قدرتمند تر خواهد بود وسریعتر متجلی خواهد شد وبه موقعیت های زندگیش شکل خواهد بخشید. هراکلس فیلسوف باستانی یونان ،منش را تقدیرمی داند.

خواستن بهترین مایه ی بقای اندیشه هاست،راه دولتمند شدن خواستن شدید است ،

درهرزمینه ی زندگی ،صمیمیت وشدت لازمه ی کامیابی است.

آرزوی سوزان لازمست اما کافی نیست.،آنچه فاقد آن هستی ایمان است .باید معتقد باشی تا دولتمند شوی.

راه کسب ایمان از طریق کلام است.کلام بر زندگی درونی وبیرونی ما تاثیر خارق العاده ای دارد ودارای اقتدار مطلق است که مردم از آن بیخبرند واز آن بهره ای نمی جویند.

ذهن انسان اگرچه که بسیار قدرتمند هست ولی صرفا نمی تواند بین حقیقی بودن و کاذب بودن فرق بگذارد به همین دلیل بهترینها را در ذهنتان رویا پردازی کنید تا بزودی به آن دست یابید.

ذهن ناهوشیار برده ای است که می تواند ارباب ما شود صرفا به این دلیل که بی نهایت قدرتمند است ولی در عین حال کور هم هست وباید بیاموزی که چگونه به آن حقه بزنی.

قاعده پزشک مشهور امیل گویه که برای بیمارانش تدبیر می کرد ،اینست که : هر روز زندگیم از روز قبل بهتر و بهتر می شود را هر صبح و هر شب پنجاه بار تکرار کن واگر توانستی بیشتر تکرار کنی تاثیرش بر زندگیت بهتر خواهد بود.

وقتی ضمیر ناخوداگاهت به تو می گوید که امروز چه کاری را انجام بده بی درنگ انجام بده .

انسان متوسط ،از ترس حرف دیگران یا ازترس از دست دادن امنیت هرگز جرات نمی کند کاری را که دوست دارد انجام دهد .

ذهنت را تقویت کن تا موقعیت ها تسلیم آرزوهایت شوند وآنگاه بر زندگیت مسلط خواهی شد.

سکون وآرامش ،عظیم ترین تجلی اقتدار است.

به محضی که بتوانی ارباب تقدیرت باشی،قادر به انجام دادن هر کاری خواهی بود وهیچ چیز برایت غیر ممکن نخواهد بود.

به گفته ی مسیح (ع) ایمان می تواند کوهها را جابجا کند و یا ازجا برکند.

با افزایش قدرت تمرکز قادر به مشاهدات خردمندانه خواهی شد ودرباره افرادی که می بینی داوری دقیق تری خواهی داشت.

وقتی نیروی تمرکزت را می پرورانی تصویری که از خودت داری عوض می شود .هر انسانی معمایی است ومتاسفانه بسیاری از ما نه تنها برای دیگران که برای خودمان هم معمایی هستیم که این ناشی از عدم تمرکز است.

با تمرکز، ذهنت سرشار از اندیشه هایی آرام و اطمینان بخش خواهد شد،و

انگار از خوابی ژرف و طولانی برخاسته ای.

هر چه ذهنت نیرومند تر باشد مشکلاتت ناچیز تر خواهد نمود این منشا آرامش درون است پس تمرکز کن که این یکی از بزرگترین کلیدهای کامیابی است.

کسانی که در رسیدن به هدفهایشان چندان کامیاب نیستند ،هنوز باید به سطوح بالاتری از تمرکز برسند.همواره بخاطر بسپار که در اوجی معین ،دیگر ابری نیست .اگر زندگیت ابری است به این دلیل است که روحت آنقدر که باید بالا نرفته است.

یادت باشد آنجا که آسمان برای همیشه روشن وشفاف است با دنبال کردن ابرها وقت خودت را تلف نکن ابرها همواره پدیدار می شوند.

نمی دانیم که در چه زمینه ای خواهیم توانست دولتمند شویم پس باید چکار کنیم؟

باید به زندگی وقدرت ذهنت اعتماد کنی ،نگران نباش نخست هدفت را تعیین کن،آنگاه از ناهشیار ژرف ذهنت بخواه که تو را به سوی مکنت ودولت هدایت کند آنگاه صبر کن. چندی نخواهد گذشت که پاسخ خواهد آمد…

باید شهامت درخواست کردن را داشته باشی.تا به آن دست یابی….

پولهایت را ساکن و بی حرکت نگذار آنها را به جریان بینداز تا برایت سرمایه تولید و ایجاد کند.

بزرگترین دارایی ما آزادی است ودولت می تواند به تو آزادی عطا کند ،برایت نیکو خواهد بود که این آزادی را بشناسی ، باآن خواهی دید که بسیاری از توهمات ناپدید می شوند این را نیز در خواهی یافت که آزادی راستین درعدم وابستگیست ،فقط آنکس که با دستهای خالی می رود می تواند از گل سرخها ی جاودان مراقبت کند،رسیدن به این آزادی ،هدف همه وجود انسان است به رغم آنچه دیگران می پندارند هرگز کسی جز یک باغبان فروتن نمی تواند از گل سرخها مراقبت کند.

بعضی ها معتقدند که کتابها یکسر بی ارزشند.بر این باورواعتقادند که خودشان جهان را بازمی سازند.وچون از دانشی که از کتابها یافت می شود بهره ای نبرده اند،وقت وثروت هنگفتی را به هدر می دهند.از سویی دیگر به تله اعتماد به هر آنچه کتابها می گویند نیفت.نگذار آنان که پیش از تو آمده اند بجای تو بیندیشند، فقط چیزی را نگاه دار که فراسوی گذر زمان است.

در آخر این کتاب دولتمند (کشاورز پیر) جوان را به همراه کاغذی (وصیت نامه) دراتاق می فرستد تا کاغذ را دراتاقش بخواند و مبلغ قابل توجهی” 250000″ دلار،همراه با تمامی کتابهای کتابخانه اش را به جوان اهدا می کند تا در کارش سرمایه گذاری نماید و پس ازآنکه جوان به دولت وثروت رسید این پول وکتابها را بازبه جوان دیگری بخشد تا این میراث برای همیشه باقی بماند،جوان پس از مطالعه کاغذ دولتمند ،اشک در چشمانش جاری می شود وپس از درنگی که در اتاقش می کند به دنبال پیرمرد میآید ودر کمال ناباوری مشاهده می کند که کشاورز پیر در کنار باغچه گلهای سرخ دراز خوابیده و شاخه گل سرخی هم روی سینه اش گذاشته است و برای همیشه این جهان خاکی را ترک کرده وجان به جان آفرین تسلیم کرده است وانگار کشاورز وقت مرگش را هم خودش از قبل تعیین کرده است.

 

دوست دار همیشگی شما : مهندس آیت قدیری

📚 سایت فرهنگی ، آموزشی دان پن

 

 

مطالب اخیر

2 نظرات

پاسخ دادن به مریم باقریان لغو پاسخ